سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دل دفتر دیده است . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :4
بازدید دیروز :6
کل بازدید :35567
تعداد کل یاداشته ها : 40
103/2/16
3:42 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
مسلمی[38]
دنیا مکان تعقل و تفکر حکمت است پس اندیشه کن تا ماندنت باعث سرافرازی خالقت گردد

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

مدیریت از دیدگاه امام رضا(ع)

 

 

الف: ضرورت مدیریت

مطالعه در تاریخ زندگى بشر و روابط اجتماعى، ضرورت این اصل را به اثبات مى رساند و مؤید این واقعیت است که اصل مدیریت لازمه هر جامعه مى باشد و هرکجا افرادى جمع شده اند تا زندگى خویش را بر اساس همکارى و تعاون تکمیل کنند نیاز به مدیر در رأس برنامه هاى آنان قرار گرفته است و این ویژگى محور و موضوع حرکت ها و تلاش هاى آنان بوده است، فضل بن شاذان نیشابورى مى گوید درباره ضرورت مدیریت از امام رضا(ع) شنیدم که فرمود:انّا لانجد فرقة من الفرق و لاملّة من الملل بقوا و عاشوا الّا بقیّم و رئیس لما لابدّ لهم منه فى الامر الدین و الدنیا؛(3) به درستى که ما در بررسى احوال بشر هیچ گروه و فرقه اى را نمى یابیم که در زندگى موفق و پایدار باشد مگر بوجود سرپرستى که امور مادى و معنوى (دین و دنیاى) آنان را مدیریت نماید، هیچ مکتبى به این روشنى اهمیت مدیریت و رهبرى را بیان نکرده که سعادت و پایدارى یک ملت را در زندگى دنیوى و امور دینى مرهون آن بداند.

آن حضرت در جاى دیگر در سخنى جالب، والى مسلمین و مدیر امت مسلمان را به ستون خیمه تشبیه کرد و فرموده اند: اما علمت انّ والى المسلمین مثل العمود فى وسط الفسطاط من اراده اخذه؛(4) آیا نمى دانى که والى مسلمانان همچون ستون میان خیمه است (که اولاً تمام بار سقف بر روى آن استوار است و ثانیاً مانند نقطه مرکزى دایره شعاعش نسبت به همه جوانب یکسان است) به طورى که هر کس در هر زمان و از هر طرف که اراده کند به او دسترسى خواهد داشت.

امام اگرچه شرط غلبه بر مشکلات را توفیق الهى مى داند ولى تأکید مى نماید این باور کفایت نمى کند و باید مدیر براى حلّ دشوارى ها تلاش کند:

من سأل التوفیق و لم یجتهد فقد استهزء بنفسه؛(5) کسى که توفیق از خداوند بخواهد ولى کوشش نکند(که برناهموارى ها غلبه یابد) خود را مورد استهزاء قرار داده است.

مشروعیّت مدیر

در بینش شیعه ضرورت مدیریت را باید در اصل استوار امامت جستجو کرد، البته منظور این نیست که این موضوع مهم را در سطح یک مدیریت اجتماعى و سیاسى پایین آوریم، بلکه رهبرى امام خیلى والاتر از مسایل اجرایى، ادارى و اجتماعى است، اما شجره طیّبه امامت که ریشه در وحى دارد و از نور نبوت تغذیه مى گردد و از جویبارهاى عصمت استفاده مى کند، شاخه هاى سرسبز، نشاط آور و فرح انگیز خود را بر جامعه بشرى مى افکند و مدیریت یکى از شاخه هاى این درخت شکوهمند، تناور و با صلابت است.

مدیریت را اگر این گونه ارتقا دهیم و با امامت مرتبط نمائیم، عوارض و آفاتش کاسته مى گردد، حضرت امام رضا(ع) امامت را اساس اسلام حیات بخش مى داند: انّ الامامة اسّ الاسلام النامى.(6) مشروعیت مدیریت در جامعه به این دلیل است که با امامت پیوند دارد و هرگاه این ارتباط قطع شود تمام حرکت ها و خواص خود را از دست مى دهد.

حضرت امام رضا(ع) در این باره فرموده اند:

«بوسیله امام نماز و زکوة، روزه، حج و جهاد تمام و خراج و صدقات افزون و حدود و احکام اجرا، مرزها و مناطق حفظ مى گردد.»(7) اگر کسى از این ویژگى محروم باشد نه تنها اعمالش ناقص مى باشد بلکه خود از حوزه اسلام خارج است هرچند با نام مسلمان در جامعه اسلامى باشد زیرا پیامبر اکرم(ص) فرموده اند: کسى که بدون امام بمیرد، به مرگ جاهلیت مرده است.(8)

حضرت امام رضا(ع) در تفسیر آیه «والسماء رفعها و وضع المیزان»(9) فرموده اند: میزان امیرالمؤمنین است، خدا او را براى مردم امام (معین) کرده است، پرسیده شد: الّا تطغوا فى المیزان (در میزان سرکشى نکنید)یعنى چه؟ امام فرمود: امام را نافرمانى نکنید، گفته شد: «اقیموا الوزن بالقسط» به چه معناست، امام گفتند: امام را به دادگرى برپا دارید (پیروى و یارى کنید) پرسیده شد: ولاتخسروا المیزان یعنى چه امام پاسخ دادند: در حقوق امام کمى و کاستى روا مدارید.(10) در این حدیث میزان و وزن که در کلام وحى آمده به امام تفسیر گردیده است در برخى آیات میزان در کنار کتاب قرار گرفته است.(11)

از آن جا که «وزن» در کتب لغت شناخت

 اندازه هر چیز است، مراعات حد تعادل و اعتدال و عدالت از عبارت اقیموا الوزن بالقسطبدست مى آید و این نکات رعایت عدالت را در تمام اقوال و افعال انسان ثابت مى کند(12) و عدل یعنى چیزى را در جاى خود قرار دادن چنانچه حضرت على(ع) فرموده اند: العدل یضع الامور مواضعها.(13)

امیر مؤمنان عدل را پایه اى دانسته اند که استوارى جهان به آن وابسته است و عدالت را مایه پایدارى مردمان معرفى کرده اند(14) پس عدل محور ضابطه تشکیل جامعه انسانى و سبب استوارى زندگى جوامع است و هم در نظام هستى و تکوین و هم در نظام تشریع این مشخصه مشاهده مى گردد و این خود مى تواند روشنگر مفهوم سخن امام رضا(ع) باشد که چهره امام را به عنوان میزان در خلقت و جامعه تبیین کرده اند.(15)

آن حضرت فرموده اند: استعمال العدل و الاحسان موذن بدوام النعمة...؛(16) به کار بستن دادگرى و نیکوکارى، عامل پایدارى نعمت هاست.

مدیر و میزان

حضرت امام رضا(ع) مى فرمایند: از جمله (دلیل هاى پیروى از ولىّ امر) این است که هیچ کدام از فرقه ها و ملت ها دیده نمى شوند که جز به داشتن سرپرست و رئیسى که به دین و دنیایشان رسیدگى کند، باقى مانده باشند. پس در حکمت حکیم روانیست که مردم را از چیزى که ناگزیر باید داشته باشند و دوام و قوامشان جز به آن میسّر نیست محروم سازد.

کسى که به راهنمایى او با دشمنان خود مى جنگند و غنائم را تقسیم مى کنند و او نماز جمعه و جماعت آنان را برپا مى دارد و از تعدّى ستمگران بر دیگران جلوگیرى مى کند، دیگر این که چون آفریدگان بر حدّ محدودى قرار گرفته و فرمان یافته اند که از این حد در نگذرند تا کارشان تباه نشود، این کار جز به آن میسر نمى شود که برایشان امینى بگمارند، تا آنان را از تجاوز از حدّ و درآمدن به ناحیه اى که براى ایشان ایجاد خطر کند باز دارد.(17)

آرى امام میزان و معیار پیاده کردن حق و عدل است، پس امین اموال اشخاص و اعراض و نفوس است و چون بر کلّ مسایل اجتماعى و اقتصادى، مبادلات، بازار، کارگاهها و مزارع نیک نظارت مى کند تا ستم و بیدادى رخ ندهد و غصب، بهره کشى، احتکار، گران فروشى، رباخوارى و غبن و دیگر اسباب باطل پیش نیاید.

در این حدیث حضرت امام رضا(ع) معیار و میزان بودن امام و حاکم اسلامى را بطور کلّى براى تمامى بخش هاى جامعه در امور دینى و دنیایى بیان مى کنند، یعنى ضمن آن که مرز دیانت، حدودش، شیوه پیاده کردن آن، توسط امام مشخص مى گردد، امور دنیوى را با برنامه ریزى، ارائه ضوابط عدل و حق سامان مى بخشد و سعادت همگان را فراهم مى سازد.

چون امام معیارهاى درست جمع گرایى، زندگى اجتماعى و عوامل استوارى جامعه را به مردم مى آموزد و آن ها را در متن جامعه عملى مى سازد، مردمان را در جامعه اى فداکار، صمیمى و قانون شناس و دادور بار مى آورد و آنان را از خودخواهى، سلطه جویى، سودجویى، ستم پیشگى و تجاوزکارى که از عوامل پراکندگى،سستى و تزلزل در جامعه است باز مى دارد.(18)

روابط ظالمانه اى که موجب پیدایش حسّ بدبینى، کینه توزى ها، تضادها و رقابت هاى ناسالم است با حضور امام که میزان عدل است برچیده مى شود به همین دلیل امام رضا(ع) مى فرمایند: ما سرپرست مؤمنان هستیم که به سود آنان حکم مى کنیم و حقوقشان را از ستمگران مى ستانیم.(19)

پس بیشترین بخش در فلسفه سیاسى که هشتمین فروغ امامت ترسیم مى کند و قلمرو مسؤولیت مدیران و کارگزاران نظام اسلامى را ترسیم مى کند به برقرارى عدالت اجتماعى و سامان بخشیدن به مسایل اقتصادى، رفع ستم و استضعاف اقتصادى اختصاص دارد.

حتى در حدیثى پرداخت بدهى افرادى که از پرداخت آن ناتوان هستند از وظایف کارگزار شمرده شده است: مردى از امام رضا(ع) پرسید: فدایت شوم، خداى متعال مى گوید: فنظرة الى میسرة(پس مهلت داده مى شود تا گشایشى پدید آید) منظور از این مهلت دادن(نظره) چه مى باشد، آیا حدّ و تعریفى دارد که معلوم گردد به آن کس که در عسرت است تا چه اندازه باید مهلت دهند در صورتى که مال مردى را گرفته و خرج خانواده خود کرده و او را محصولى نمى باشد که منتظر رسیدن آن باشد وطلبى ندارد که چشم به راه دریافت آن بنشیند و اموالى در جایى ندارد که انتظار رسیدن آن را بکشد؟ امام در پاسخ فرمودند:آرى چندان مهلت مى دهند تا خبر آن به امام برسد و امام به جایش طلب وى را از سهم بدهکاران (که درزکات هست) مى پردازد، به شرط آن که مال وام گرفته را در مسیر معصیت و خلاف خرج ننموده باشد.(20)

 


قدر