سفارش تبلیغ
صبا ویژن
رسول خدا فرمود : «نزد خداوند، هیچ چیز دشمن تر از خانه ای که بر اثرطلاق ویران شود، نیست» . سپس امام صادق علیه السلام فرمود:«خداوند ـ عزّوجلّ ـ، به سبب دشمنی ای که با جدایی داشت، درباره طلاق تأکید ورزید و سخن را در آن باب، بارها بازگفت. [صفوان بن مهران ـ از امام صادق علیه السلام نقل می کند ـ]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :2
بازدید دیروز :6
کل بازدید :35515
تعداد کل یاداشته ها : 40
103/2/7
9:45 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
مسلمی[38]
دنیا مکان تعقل و تفکر حکمت است پس اندیشه کن تا ماندنت باعث سرافرازی خالقت گردد

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

زن همیشه مرد را می ساخته و مرد اجتماع را، آنگاه که حیا و عفاف و خودداری زن از میان برود و زن بخواهد در نقش مرد ظاهر شود اول به زن مهر باطله می خورد و بعد مرد مردانگی خود را فراموش میکند و سپس اجتماع منهدم میگردد. همان قدرت زنانه که توانسته در طول تاریخ شخصیت خود را حفظ کند و به دنبال مرد نرود و مرد را بعنوان خواستگار به آستان خود بکشاند، مردان را به رقابت و جنگ با یکدیگر درباره خود وادارد و آنها را تا سر حد کشته شدن ببرد، حیا و عفاف را شعار خود قرار دهد، بدن خود را از چشم مرد مستور نگهدارد و خود را اسرار آمیز جلوه دهد، الهام بخش مرد و خالق عشق او باشد، هنرآموز و شجاعت بخش و نبوغ آفرین او واقع شود. در او حس " تغزل " و ستایشگری بوجود آورد و او به فروتنی و خاکساری و ناچیزی خود در مقابل زن بخود ببالد، همان قدرت میتوانسته مرد را وادار کند که هنگام ازدواج عطیه ای بنام مهر تقدیم او کند. مهر، ماده ای است از یک آئین نامه کلی که طرح آن در متن خلقت ریخته شده و با دست فطرت تهیه شده است.

ادامه مطلب...

  


                                  قست دویم :

پنجه (خمسه مسترقه)

پیدایش جشن نوروز

روزها یا ماه جشن نوروز

بنابر سالنامه های کهن ایران ، هر یک از دوازده ماه سال سی روز است و پنج روز باقی مانده ی سال را پنجه ، پنجک ، خمسه مسترقه ، پیتک (در زبان و تقویم مازندرانی) یا بهریزک (در روزشمار زرتشتیان) گویند. ابوریحان درباره ی پنجه می نویسد: «... هر یک از ماه های فارسی سی روز است و از آن جا که سال حقیقی سیصد و شصت و پنج روز است ، پارسیان پنج روز سال را "پنجی" و"اندرگاه" گویند. سپس این نام تعریب شده و "اندرجاه" گفته شد و نیز این پنج روز دیگر را روزهای مسترقه نامیدند ، زیرا که در شمار هیچ یک از ماه ها حساب نمی شود...»

ادامه مطلب...

  
  

یکى از بحثهاى اساسى انسانشناسى، ارتباط ساحتهاى وجود انسان، یعنى روح و بدن اوست. از دیرباز اندیشمندان و صاحبنظران با سه سؤال در زمینه ارتباط روح و بدن و چگونگى تأثیر و تأثر این دو بر هم، روبرو بوده اند:
1 - اگر انسان آمیخته اى از روح مجرد و بدن مادى است و از دو حقیقت بیگانه ترکیب یافته است، ارتباط این دو و نیز ماهیت واحده انسان چگونه توجیه پذیر است؟ به عبارت دیگر، اگر انسان از جوهر مجرد نفسانى و جوهر مادى جسمانى ترکیب یافته است، آیا روح و بدن در اصل هستى و در آغاز پیدایش هیچگونه ارتباطى با هم نداشته و به طور کلى از هم بیگانه بوده اند، یا اینکه در اصل هستى ارتباط عمیق و بنیادین داشته و دارند؟ در مورد ارتباط روح و بدن، پاسخ فلاسفه بزرگ متفاوت است، از جمله:

ادامه مطلب...

  

ولادت:

شیخ بـها الدین محمد بن عزالدین حسین بن عبدالصمد بن شمس الدین محمد بن على بن حسین بن مـحمد بن صالح حارثى همدانى عاملى جبعى , معروف به (شیخ ‌بهائى ), در سال 953 هـ.ق در بعلبک از توابع جبل عامل در یک خاندان علم و دانش که تبار و نسب خود را به (حارث همدانى ) یکى از یاران مخلص على (علیه السلام ) مـى رسـانـنـد, پـا بـه عـرصـه حـیات نهاد پدر عالیقدر او, عالم بزرگوار, شیخ حسین فرزند عـبـدالـصـمد حارثى بوده است , در ایام جوانى , در اثر سختگیریها و کارشکنی هایى کـه در امـور شیعه در جبل عامل پیش آمده بود, وى به ایران منتقل گردید و کودک نو پا نیز همراه پدر بـود که آن زمان عـهد حکومت صفویه بود , حکومت صفویه که حرکت سیاسى خود را با تز دفاع از اهل بیت (علیه السلام ) و دوستى و مودت آل عـصـمـت (علیه السلام ) شـروع کرده بـود, به همین دلیل وى به حکومت صفوى پیوست و با خاندان بزرگ منشار که عنوان (شیخ الاسلامى )حکومت را داشت , وصلت نمود.

ادامه مطلب...

89/12/4::: 9:1 ع
نظر()